دوستان سلام
واقعا برای سانحه ای که باعث از بین رفتن چندین هموطن و تعدادی از بهترین کارکنان ایران ایر شد متاسفم ....
امیدوارم که آخری باشه....
برای اولین عکس متن خود عکاس را برتون میذارم چون به نظر من جالب اومد...
I had to sprint about 200 yards to get this shot. I saw the A380 cross LAX at 10,000 feet on a diagonal and start to make the turn to base. By the time I parked my car at the Proud Bird restaurant I had about 30 seconds to get into position and take the shot. This is the result: All 22 wheels of this monster are about to touchdown on 25L
دوستان سلام
این هفته یه هفته خیلی خوبه چون یکی از دوستام پروازی میشه پرواز اولش هم خیلی به یاد موندنیه فقط یادآوری میکنم که تو تیک آف اول که خیلی خاصه عاشقای پروازو یادت نره....
میدونم قراره این صحنه را زیاد ببینی ولی دوست دارم اولین بار کاکپیت این شکلی را توی عکسای من ببینی...
حالا که عکس از کاکپیت های قدیمی میذارم از ۷۰۷های خودمون هم عکس میذارم
این داخل کاکپیت ۷۰۷ تنها شرکته ایرانی هست که هنوز از ۷۰۷ استفاده میکنه....
۷۷۷ شرکت امارات ...واقعا این عربها بلدن چجوری هواپیماشونو رنگ کنن که قشنگ به نظر برسه به اسم شرکت روی موتور ها دقت کند که با نور خورشید مثل طلا میدرخشه...
این هم ایرباس A-380 امارات ...به زیر هواپیما توجه کنید حتی زیر هواپیماشون هم اسم شرکت را نوشتن تا جلب توجه کنه و برای خودون مشتری جذب کنن .....
ای کاش شرکت های ایرانی هم به رنگ آمیزی بهتر هواپیماها فکر میکردن ...
دوستان سلام
امیدوارم که از تصاویر این هفته خوشتون بیاد ...
انعکاس نور خورشید در حال غروب ۴۰۰-۷۴۷ خطوط هوایی All Nippon Airways - ANA (آنا) را خیلی زیبا کرده هرچند ۷۴۷ همیشه و در همه حال زیباس...
هواپیمای DHC-8 متعلق به خطوط هوایی
SATA Air Acores
به کلاه های خلبان و کمک خلبان دقت کنید فک کنم بابانوعل دیگه برای پخش کردن هدایای سال نو از گوزنهای شمالی استفاده نمیکنه
۷۴۷-۳۰۰ پر کار ماهان ایر(همون دلتا EP-MND) درحال فرود در فرودگاه امام
دلتا خاطرات زیادی ازت دارم . از بالت که خوشگل شد... از کارگو که توش کابل عوض کردیم ...از اون 4تا پیچ توی بدنت که کندن سیلهلشون و بازکردنشون یه صب تا شب وقت گرفت...
فانتوم نیروی هوایی ایران در حال فرود در فرودگاه بوشهر...
پیره مرد هنوز هم مثل روزهای اول زندگیت پرواز میکنی...
1.امروز امتحان سیستمهای هواپیما داشتم ، بچه ها تقریبا برای این امتحان داشتن از چهارشنبه میخوندن چون مبحث سنگینیه و موضوعاتش هم پراکندس ولی من نخونده (نخونده که میگم یعنی محض خنده جزوه را هم باز نکردم)رفته بودم سر کلاس همه داشتن تست میزدن و از همدیگه اشکال میپرسیدن من به امید معین رفته بودم که اون خونده ولی اونم به امید من نشسته بود و تمام این روزا خوشگذرونده بود مثل من .نیشخند. به پیشنهاد من، من و معین اون چند دقیقه هم برای این که عصابمون راحت باشه درسی نخوندیم ...استاد که اومد از بچه ها عذرخواهی کرد و گفت من همین امروز صبح از ماموریت اومدم و نرسیدم سوال طرح کنم توی اون لحظه قیافه بچه ها دیدنی بود که این چند شب نخوابیده بودن و نیشخند من و معین دیدنی تر بود که همه بچه هارو مسخره میکرد و راضی بودیم از این که درسمونو نخوندیم...
توضیح:توی درس سیستم بیشتر قسمتهای هواپیما رو مطالعه میکنیم و دربارش بحث میکنیم مثل هیدرولیک ،نیوماتیک،اکسیژن،خاموش کننده های آتش،سیستم فرودو.....
***
2.مکان جلوی سرویس بهداشتی مترو صادقیه (همونا که توی پایانه هاس)زمان 8:30 شب در حالی که دو تا کیف روی شونه ام هست و منتظر معراج هستم تا بیاد و من تو نرفتم و دم در ایستادم و دارم دستمو توی جیب کاپشنم فشار میدم دوتا دختر میبینم که دارن به سمت من میان دوتاشون دارن با هم حرف میزنن و داخل سرویس میرن هنز هم صدای حرف زدنشون میاد و وقتی که داخل قسمت زنانه شدن بعد از چند ثانیه صدای بسته شدن دوتا در آهنی با شدت میاد ولی هنوز صدای حرف زدنشون به گوش میرسه بعد از تقریبا 1 یا 2 دقیقه میان که برن برای شستن دستهاشون و هنوز هم دارن با هم حرف میزنن و صداش رو من که جلوی در ایستدم میشنوم و توی همین لحظات معراج در حالی که لبخند رضایت روی لبهاشه میاد و میگه کیفمو بده منم کیفشو پرت میکنم توی بقلش و بلند میگم این خانمها همیشه برای حرف زدن با همدیگه پتانسیل دارن حتی در بستر مرگ(البته دور از جون خوشگلها.چشمک.)
و بعد ماجرا رو برای معراج تعریف میکنم و میخندیم
الان اینارو دارم توی مترو مینویسم که یادم نره و همزمان هم دارم به صدای CELIN DION گوش میدم