عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

لوله کشی وآتش نشان داوطلب

دوستان سلام  

بازم خاطره از آتش نشان داوطلب 

 

چند روز قبل توی ایستگاه تمرین لوله کشی داشتیم نمیدونم در باره لوله های آتش نشانی چقدر میدونید ولی لوله ها از نظر اندازه به چند بخش تقسیم میشن ۵/۱ اینچی ۵/۲ اینچی و۴ اینچی . 

خوب اول به ما گفتن تمرین پرتاب لوله است ؟؟؟؟!!!!! 

من با خودم گفتم پرتاب لوله یعنی چی ؟؟؟بعد لوله های که جمع کرده بودن استاد ما برداشت و مثل توپ بولینگ پرتاب کرد مثل یک خط مستقیم روی زمین پهن شد واستاد گفت همه بیاید پرت کنید یکی از دوستام رفت و تا پرت کرد سری لوله خورد تو سرش بیچاره سرش چه ورمی کرد منم که میدونید در این مواقع میمیرم از خنده نوبت من شد خوب لوله ۵/۱ نسبتا کم وزن بود(حدودا ۶کیلو)ولی نمیدونم چرا وقتی پرت میکردم کات برمیداشت و کج میرفت خلاصه بعد از ۱۰ یا ۱۵ بار پرت کردن مستقیم پهن شد. 

بعد نوبت ۵/۲ اینچی رسید. لوله های ۵/۲ اینچی سنگین تر بود حدودا ۱۵ کیلو با طول ۲۰متر یعنی تمام لوله ها ۲۰متر است . 

خلاصه من که پسر نازپرورده مامان جون هستم و بالاتر از ۳ کیلو بلند نکرده بودم(شوخی میکنم )یکمی سنگین بود . پرت کردم بگید چه سوتی دادم از بس سنگین بود و خسته بودم از دستم پرت شد ۶ متر جلوتر همه زدن زیر خنده خوب من نفر دوم بودم که پرت میکردم بعد که همه یک بار پرت کردن دیدن نه بابا این با قبلی ها فرق داره و خلاصه پنج شش نفر هم مثل من خراب کردن ولی میدونید سختی کار کجا بود تو جمع کردن لوله ها خیلی سخته تو این هوای گرم تهران زیر آفتاب اینا رو جمع کنی اونم به روش خاص خودش خلاصه پدر صاحب بچه دراومد(مامااااااااااااان) 

ولی همه این سختی ها برای من و دوستام کیف داره میدونید چرا ؟؟؟ 

چون بعد از این همه کار سخت قسمت لذت بخش اینه که لوله ها رو به تانکر وصل میکنیم و آب بازی شروع میشه 

خاطره من در باره تنبیه جانانه یادتونه اونبار لوله ۵/۱بود لوله ۵/۲ را حتما باید ۲ نفری بگیریم خوب استاد بهمون گفت و خودش به عنوان کمک آبرسان پشت سرمون ایستاد خوب نفر اول من بودم و گفتم ایندفعه دیگه میشم خوده آتش نشان سام(بازم همون شخصیت کارتونه) ولی وسط کار استاد لوله را پشت سرم ول کرد خوب اون وزن بالای لوله و حدودا ۵ بار فشار باعث شد که سر لوله که دست من بود به سمت بالا بره ومن و دوستام کامل خیس بشیم ولی حال داد خنک شدیم و استاد هم کلی به ما خندید

نظرات 3 + ارسال نظر
مجید سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ب.ظ

بابااااااااا آتش نشان آتش دل ما را هم بنشان
پس اونروز که بهت زنگ زدم داشتی میخندیدی به اون خانوما خوش به سعادتت ما که از این صحنه ها نسیبمون نمیشه پس تعریف کن تا مستفیض بشیم

مجید جان شما هم به یک ایستگاه آتش نشانی برو و ثبت نام کیلی حال میده
چشم حتما خاطرات رو تعریف میکنم
در باره خانمها این صحنه ها هر ۱۵ سال یکبار پیش میاد دیگه(چشمک)

زهرا چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ق.ظ http://shadnaz.blogfa.com

سلام
خوبی؟
چه باحال بووووووووووووووود کلی خندیدیم
بازم میسرم بهت
بای بای آتش نشان سام
ایمیلتم میخونم حتماااااااااااااااااا
بای بای

قابل نداره
تازه اینا خاطرات بی موردشه خیلی از خاطرات ما تو آتش نشانی مورد داره
فعلا بای

شلیل خانومی پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 ق.ظ http://avisa65.blogfa.com/

باحال بود :دی

قابل نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد