عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

خاطرات آتش نشان داوطلب و تنبیه جانانه

                   

پنجشنبه ۲۵/۴ وقتی کلاس ما شروع شد گفتن وارد مرحله کلاسهای عملی شدیم من که خیلی خوشحال شدم مارو بردن برای دیدن ایستگاه و ماشینها خیلی جالب بود تمام دل و روده این ماشین های آتش نشانی بیچاره را ریختن بیرون . 

استاد ما رفته بود روی کامیون داشت نحوه کار پمپ را توضیح میداد که دیدم از پشت ساختمان دود بلند میشود خوب این عادی بود چون چند وقت یکبار برای تمرین آتش درست میکردن و آن را با وسایل مخصوص خاموش میکردن .  

من که با دوستم داشتیم تصور میکردیم که چه چیزی را آتش زده اند صدای جیق یک زن ما را متوجه خودش کرد... 

خوب فضولی من گل کرده و... داشتم سرک میکشیدم ولی چیزی معلوم نبود برای همین رفتم آنطرف کامیون صدای استاد هم شده بود موزیک متن دوستم هم همراه من آمد خوب خانم های داوطلب بودن که با دیدن آتش و دود هیجان زده شده بودن  

۴نفر خانم بودن (البته ۳تاشون جای مادر بزرگ من بودن )داشتن با کپسول های آتش نشانی به آتش حمله میکردن انگار دارن به شوهر های بیچارشون کف  میپاشن(اون هم به قصد کشت) داشتم  کلی میخندیدم(این دوست من هم نامردی نکرد وشروع کرد به خندوندن من به دلایل اخلاقی نمیتونم بگم چی میگفت ولی خیلی بچه شوخیه) که... 

استاد یکدفه داد زد آقایی که  عینک داری چرا به خانمها نگاه میکنی... 

منو میگی آب شدم حالا نمیتونستم چیزی هم بگم که بابا خودت بیا ببین بعد اگه نخندیدی مردی 

خلاصه برای تنبیه من گفت یک تبدیل ۴اینچی به ۵/۱ اینچی با لوله ۵/۱ اینچی و سرلوله بردار وبیا جلوی ایستگاه (ای بابا اینها رو روی خر بذاری خر بیچاره چپ میکنه جه برسه به من)رفتم وبه من گفت تمام اینها را به هم وصل کن فکر کن میخوای همین الان آتیش خاموش کنی من هم به سرعت تمام آنها را وصل کردم ولی تا حالا با لوله کار خاصی نکرده بودیم فقط گفته بودن که چه جوری به هم وصل میشه و... 

وقتی استاد آب را وصل کرد وگفت سر لوله را باز کن من هم فکر کردم مثل آتش نشان سام(یک شخصیت کارتونی)بایدباز کنم  وقتی سر لوله را باز کردم فکر نمیکردم که آب اینقدر فشار داشته باشه اگر دوستم پشت سرم نبود پرت میشدم.... 

خوب دیگه اینجا هم اینجوری تنبیه میکنن... 

البته برای این که عمق ماجرا را بهتر در ک کنید ۴ساعت روی پا ایستادن و از طناب بالا پایین رفتن ودمای ۳۹درجه را هم اضافه کنید (مادرجان )

تصاویر منتخب هفته ۴

دوستان برای دیدن تمامی تصاویر به ادامه مطلب بروید 

نظر یادتون نره 

 

به به این دوستمون از دیدن ۷۴۷ ذوقمرگ شد

ادامه مطلب ...

خبر فوری

سقوط یک فروند توپولوف ۱۵۴ کاسپین  

متاسفانه دراین حادسه تمام ۱۶۸ مسافر این هواپیما که ازفرودگاه امام بلند شده بود  مقصد آن ایروان بود جان باختند 

این حادثه در ساعت ۱۱:۳۳ دقیقه امروز در حوالی شهر قزوین اتفاق افتاده است   

           

پرتاب دسته گل عروس باعث سقوط هواپیما شد!

 دسته گل‌ عروس و داماد ایتالیایی ‌باعث سقوط یک هواپیما شد.

به گزارش فارس - سنت قدیمی پرتاب دسته گل عروس در ایتالیا فاجعه آفرید.
‌براساس این گزارش، یک زوج جوان در شهر "لیورنو " ایتالیا برای اجرای سنت پرتاب دسته گل عروس به سمت دختران مجرد که نوید بخش ازدواج آن‌هاست یک هواپیمای سبک با یک خلبان و یک همراه اجاره کردند تا این سنت را اجرا کند.
‌وقتی هواپیما بر فراز رستورانی قرار گرفت که جشن عروسی در آن برگزار می‌شد مرد 44 ساله دسته گل را پرتاب کرد اما دسته گل وارد موتور هواپیما شد و آتش گرفت و این حادثه آتش‌سوزی موتور را به همراه داشت.
به گزارش سایت پلیس،‌ هواپیما روی یک خوابگاه که 50 نفر ساکن آن بودند، سقوط کرد و فقط معجزه باعث شد کسی آسیب نبیند.
پرتاب کننده دسته گل در این سانحه به شدت مجروح و دچار شکستگی فک و هر دو پا شد اما خلبان 60 ساله آسیب ندید. 

 

منبع:تیک آف 

آخه مگه مجبورن از این کارا بکنن خوب سر جات وایسا وپرت کن دیگه هواپیما اجرا کردن چیه که بزنی فک خودتو پیاده کنی؟؟!!

خاطره از آتش نشان داوطلب

دوستان همانطور که گفته بودم خاطراطی در باره دوره آموزشی آتش نشانی را مینویسم خاطره ای که میخوام بنویسم از من نیست در واقع خاطره ای است که یکی از اساتید برای عبرت گرفتن ما تعریف کرد.


استادمون میگفت چند هفته قبل توی ایستگاه بودن که زنگ از منطقه به صدا در میاد وبرای یک آدرس دو گروه جداگانه درخواست شده بود ماموران در کمتر از 30ثانیه آماده شده واز ایستگاه خارج میشن  گروه ها وقتی به محل میرسن میبینن که یک اتوموبیل قدیمی لوکس که سقفش کروک بوده آتش گرفته درحالی که فقط سندلی ها میسوزد وسقف آن باز است یک نفر هم گوشه کوچه روی زمین نشسته وسرش شکسته وخون میاد گروه اول شروع به خاموش کردن اتومبیل لوکس کردن گروه دوم برای یک آپارتمان که چند متری با اتومبیل فاصله داشت اعزام شده بود گروه دوم به طبقه سوم که در آدرس آمده بود رفتند در زدند یک خانم در را باز کرد و گفت که من آتش نشان داوطلب هستم ودست شما درد نکه که اومدین ولی خودم آتیش را خاموش کردم استاد ما از اون خانم پرسیده بود خوب کجا آتیش کرفته بود ؟خانم هم گفته بود که قابلمه آتیش گرفت ومن هم به روش جدا سازی خاموش کردم(با غرور)استاد ما پرسید چه جوری؟؟؟؟؟؟؟؟(آخه باید در قابلمه را بگذاری ***روش جداسازی :جدا کردن ماده سوختنی از حرارت!!!!)
خانم گفت خوب قابلمه را از پنجره پرت کردم بیرون
استاد ما بهش گفت خانم پس ببین که نتیجه عملیات شجاعانه شما یک سر شکسته ویک ماشین لوکس در حال سوختنه