عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

سوالات ذهن من!؟(قسمت اول)

 دوستان سلام  

راستشو بخواید یه مطلب طنز داشتم ولی گفتم ولش کن (آخه مغزم داشت هنگ میکرد)و این مطلبو نوشتم 
 

آخه چند وقتیه که بد جوری ذهنمو در گیر کرده!!؟؟ 


 

من چندتا سوال داشتم حالا بماند که بهترین جواب یه جایزه داره!!! ولی میخواستم یه جواب درست و حسابی بگیرم برای همین اینجا  مینویسم می خواستم بدونم برای چی آخر آرزوی یه دختر ازدواج وبعد مادر شدنه برای چی به موفقیت های شغلی بالا به پیشرفت در زندگی تنها زندگی کردن برای چی دوست ندارن اینارو تجربه کنن

من میدونم که همیشه استثنا وجود داره و بازم میدونم که زنهایی هستن که تنها زندگی میکنن (ولی بیشترشون مطلقه هستن و ازدواج را تجربه کردن)

بالاخره هر فردی توی ذهن خودش یه برنامه ای برای زندگیش داره  دخترا  تا اونجایی که من میدونم ادامه تحصیل و ازدواج در کنارش بامرد رویاهاشون(نیاید تو کامنت دونی بگید .....من تصور خودمو میگم دوست دارم نظر شمارم بدونم ولی به افکارم لطفا توهین  نکنید ولی انتقاد بکنید)

ولی باورکنید من برای آیندم به همه چیز فکر میکنم جز ازدواج نمیدونم چرا شاید بگید مشکل روحی روانی داری (ولی مشکل جنسی و جسمی ندارم )ولی من به ازدواج فکر هم نمیکنم..
تا الان هم به نیمه گمشده و اینجور چیزا و کامل شدن مرد در کنار زن و...هم اعتقاد ندارم
ولی دخترایی رو میبینم که برای پسری که تو زندگیشونه هر کاری میکنن و جالبیش اینجاست که پسره یک دهم اون کار را هم برای اون جبران نمیکنه!!؟؟

نمیدونم چرا مردم دارن عین فیلما زندگی میکنن این مثالی که میزنم با چشمای خودم دیدم...
دختره به خانوادش پشت میکنه به خاطر دوست پسرش... و پسره چیکار میکنه به حرفهای مادرش گوش میده و مادر پسره هم تا میتونه به دختره توهین میکنه خوب یعنی چی؟؟!!
یه مثال دیگه یه بار که با دوستام داشتیم تو خیابون میرفتیمیکدفعه صدای دادوبیداد بلند شد برگشتیم ببینیم چه خبره دیدیم یه دختر و پسر جوون هستن پسره هرچی از دهنش در اومد به دختره فت جلوی جمعیت تو گوشش زد آخرش میدونید چی شد؟؟
پسره با یه لحنی که من شرمم شد که اونجا ایستاده بودم به دختره گفت بیا برگردیم خونه و دختره هم خیلی راحت سرشو انداخت پایین و رفت...
من به اینم فکر میکنم که چرا اون دختر پسررو ول نکرد شاید پول توی جیبش نبود شاید کسی رو نداشت ولی چرا باید ایقدر به اون پسر رو بده که اینجوری باهاش صحبت کنه و تمام خانوادشو تو خیابون بالاپایین کنه!!
من میدونم که دخترا از نظر عاطفی بع تکیه گاه احتیاج دارن.....
من میدونم که دختراگر تنها باشه و بخواد تنها زندگی کنه مردم چی میگن  و به چه چشمی بهش نگاه میکنن....

ولی به نظر من باید جلوی مردهایی که پررو شدن و گرفت  من خودم پسر هستم ولی گاهی وقتا از بعضی کارهای پسرا متنفر میشم
نظر استاد اندیشه:میدونید استاد اندیشه ما در این باره چی میگفت ،میگفتاونا احتمال گناهشون بالا هست حتی با جن ها(خیلی خرافاتی بود از اون آدمایی بود که به خودش نمک ترکی آویزون میکنه)و میگفت زنا درعدالت کامل هستن در این کشور اسلامی چون مهریه دارن و عرصیه هم کمتر میبرن پس اینا همو کامل میکنه....
فقط نگاه کنید به حرفای کسی که میگفت دکترای حقوق داره و استاد دانشگاه بود و به ما اندیشه درس میداد که جز خرافات و جزوش چیز دیگه ای یاد ما نداد(البته درباره دفتر یه جن گیر ماهر به اسم فائزه خانم هم خیلی حرف میزد)

چرا باید از دخترا سواستفاده بشه؟؟؟؟من پارسال برای کار به شرکتی رفتم خوب کارمن کارای دفتری بود برای همین میزم کنار منشی شرکت که یه دختر 23 ساله بود...
میدونید روز اول چی دیدم؟؟!!
وقتی یکی از کارمندا درب دفتر مدیر را باز کرددیدم زیرسیگاری پرت شد به سمت در بعد اون همکارم اومد گفت چرا نگفتی خانم فلانی تو دفترشه گفتم برای چی گفت(دیگه روم نمیشه بگم خودتون بفهمید)
من همون روز اونجا رو ول کردم و اومدم بیرون پدرم گفت برای چی ول کردی روم نشد بهش بگم گفتم بیشترشون سیگاری بودن ومن هم از سیگار بدم میاد دلیل من این بود!!!! (ولی فکر کنم بابام خودش از طریقه دروغ گفتنم فهمید)

اینم بگم که لال از دنیا نرم این جنس مونث به خودشونم اعتماد ندارن!!!
وقتی میگن فلانی داره مستقل زندگی میکنه یه جوری به هم نگاه میکنن انگار طرف کسی رو کشته و ما خبر نداریم!!
 

عید سعید فطر هم بر همگی مبارک باد

بعد نوشت: دوستان من یادم رفت که بنویسم این پست دو قسمتی است و قسمت بعد به پسرها اختصاص دارد!
نظرات 24 + ارسال نظر
پریسا جون یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

گفتم اول نظر بدم. شـــــــــــــــــــــــاید اول بشم!!
سلام

علیک سلام
اولهم شدین

میترا یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ب.ظ http://iceheart3.blogspot.com/2009/09/blog-post.html#links

سلام وبلاگ قشنگی و پر محتوی داری به وبلاگ منم سری بزن تا با هم بیشتر همکاری کنیم ، مطمئن باش بدون هیچ هزینه و وقت ، اصلآ بدون کلیک روی تبلیغات و عضو شدن تو سایتهای مختلف می تونید درآمد داشته باشی مهم اینکه هر وقت که تو اینترنت بری حالا هرکاری داشته باشی دانلود کردن یا وبلاگ update کردن و غیره برات درآمد حساب می شه چیزی واقعا از دست نمی دی حتی اگه وقتی براش نذاری هر 5 ماه $20 می گیری

چه خوب
برای خوابیدنم پول میدین

پریسا جون یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

بیخــود
ولی عید تو هم مبارک
D:

عید شما هم مبارک

پریسا جون یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

خوب هر کسی یه نظری داره. شاید تو اینجوری فکر میکنی.(ببخشیدا) اما منم خیلی وقتا به این فکر میکنم که چقدر پسرا بدبختن
راستش تو یه ور قضیه رو میبینی و من و امثال من یه طرف دیگه. یه دید دیگه.
وقتی منطقی نگاه کنی ٬ حالت چه از پسر و چه دختر اینجوری بهم میخوره. این موضوع بازم سر درازتر از اینا داره که ... نمیشه گفت
موفق باشی:*

آره من اون طرفیشو گذاشتم برای دفعه ی بعد
چون اینجوری حق ما هم ضایع میشد(چشمک)

ترنم(یادگاری از روزهای جوانی) یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:06 ب.ظ http://taranom-bahari.persianblog.ir

یوهو
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبی دوست خوبم؟
عید تو هم مبارک
کاش همیشه عید باشه آخه تعطیله سر کار نمی رم حسابی می خوام

سلام
ای خوابالو!!

ترنم(یادگاری از روزهای جوانی) یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:09 ب.ظ http://taranom-bahari.persianblog.ir

خب من خیلی حرفتو قبول ندارم ینی به نظرم یک طرفه به قاضی رفتی
چند تا پسر برات مثال بزنم که واسه دختره می میرن و حتی قید خانوادشونو زدن و هر کاری دختره بگه مثل غلام حلقه به گو انجام می دن دقیقا" مثل اینکه دختره مامانه و پسره بچه
اطراف من از این آدما زیاده
پس همه ی این چیزایی که گفتی در مورد پسرا هم صدق می کنه

بله من یادم رفت که بگم این پست دو قسمتیه و قسمت بعدی مربوط به پسراست

ترنم(یادگاری از روزهای جوانی) یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ب.ظ http://taranom-bahari.persianblog.ir

طرز فکر آدما با هم خیلی فرق می کنه
اگه می بینی دخترا زیاد به تنها زندگی کردن فکر نمی کنن هم به این خاطره که تا ابد که پدرشون بالای سرشون نیست که تکیه گاهشون باشه و متاسفانه تو مملکت ما عرف جامعه طوریه که دخترا حتما" باید یه تکیه گاه داشته باشن نمی دونم شاید چون احساساتی ترن یا اینکه در مواجهه با مشکلات ممکنه ضعیف تر از یه مرد باشن
دلیل دیگه حرف مردمه اگه یه دختر تنها باشه می گن عیب و ایرادی داشته که ازدواج نکرده شایدم اصن خواستگار نداشته
ولی یه پسر چون می تونه خیلی راحت صدها بار خواستگاری بره اگه تنها باشه می گن دختر مورد علاقه و در سطح خودشو پیدا نکرده چون یه پسر حتی اگه عیب داشته باشه خیلی راحت می تونه با یه دختر مثل خودش ازدواج کنه

اگر دقت داشته بای قسمت اول نوشته هات تو منم نوشتم و میخواستم بگم که بیاد فرهنگ سازی کنیم

ترنم(یادگاری از روزهای جوانی) یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:17 ب.ظ http://taranom-bahari.persianblog.ir

بعدشم جدیدا" فکر نکنم دخترا زیاد به فکر ازدواج و مادر شدنباشن اگه این طور بود سن ازدواج بالا نمی رفت
دخترا هم دوست دارن ادامه تحصیل بدن و تو پست های مهم و مدیریتی مشغول به کار شن ولی متاسفانه تو مملکت ما این پستا بیشتر برای آقایونه
تا حالا دیدی تو روزنامه منشیه آقا بخوان یا مدیر خانوم؟؟؟؟؟؟!!!!!!
البته من فکر می کنم به تلاش آدما هم بستگی داره من که هیچ وقت با عرف جامعه یا حرف مردم زندگی نکردم و هیچ وقتم از حق خودم کوتاه نیومدم

البته همین الانشم من افرادی رو میشناسم که چون میخواد با همدانشگاهی ازدواج کنه برای چندمین بار وارد دانشگاه شده
ولی منم میشناسم افرادی رو که به رتبه های بالای کاری و چیز های دیگه ای فکر میکنن

ترنم(یادگاری از روزهای جوانی) یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:17 ب.ظ http://taranom-bahari.persianblog.ir

خدایی علیرضا
یه پا کارشناسم هااااااااااااااااااااااااا

واقعا ترنم تو خودت یه پا جامعه شناسی

پریسا جون یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:07 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

یه نظر بدم.... شاید دهمی هم خودم شدم!!!
منتظر پست بعدی هستم.

چشم هفته دیگه میبینی
آخه این هفته سرم شلوغه

طوطی یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ب.ظ http://http://ghodghod.blogfa.com/

ممنون از اعترافاتت حالا خدائیش در حالت عادی اینا رو گفتی یا زیر شکنجه بودی؟

نه من حالت عادی داشتم که اینا رو نوشتم ولی آخرشم خوندی قسمت دوم داره که در باره پسراس

فاطیما یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ب.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

سلام علیرضاجووونم
کی گفته جنس مونث واسه عشقش حاضره هر غلطی بکنه؟؟؟؟نخیر.این یه دونه رو اشتب کردی.شاید اکثر دخترها (البته از نوع احمقش)اینجوری باشن ولی همه همه اینجوری نیستن!مثلا یه نمونش خودم!!! سعی میکنم نسبت به پسرا که اصلا ارزشی ندارن(البته ببخشیدا !!! اگه یادت باشه اینو قبلا هم بهت گفته بودم) بی تفاوت باشم و خدا رو دویست هزار مرتبه شکر تاحالاش هم موفق بودم و گول احساساتمو نخوردم و به حرفای چرت و پرت اونا توجهی نکردم و گولشونو نخوردم.
همه پسرا دو رو، آشغال، حال به هم زن و کثیفن
(البته بازم با عرض معذرت)

سلام فاطیما
خوب تمام اینا رو به پسرا گفتی گلم اشکال نداره...
ولی هفته بعد قسمت دوم این پسته و در باره شما دخترا هستا!!!
یه کاری نکنید چیزی بنویسم که همه دخترا بیان برای ژسرا گریه کنن(چشمک)

فاطیما دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:51 ق.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

....ღ♥ღ
..ღ♥ღ
..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ
.......................ღ♥ღ
...........ღ♥ღ...ღ♥ღ
...........ღ♥ღ
...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ
...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ
....................................................ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..............................@@................ღ♥ღ
..............................@@...............ღ♥ღ
................................................ღ♥ღ

هدهد دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ق.ظ http://www.retemadi.blogfa.com


بنام یکتا معبود هستی

گفتم بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره

سلام
عید شما مبارک
راستش در مورد نوشته ات باید بگم در مورد هیچ انسانی نمی توان این قدر قاطع حکم صادر کرد انسان موجود عجیبی است با نیاز ها و افکار متفاوت که گزینه های مختلف و شرایط حاکم می تواند این پیچیدگی را بیشتر کند و شاید جنسیت درصد خیلی کمی در این شرایط تاثیر داشته باشد به نظر من نمی شود کلی قضاوت کرد و در ضمن باید به افکار و اندیشه های هم احترام گذاشت شما چه می دانید بین آن پسر و دختر که در خیابان دعوا کردن چه گذشت که قضاوت می کنید شاید دختر کاری کرده که مقصر باشد و خود را لایق آن دعوا بداند و صد البته ان پسر هم نباید آن طور رفتار می کرده ولی ما از عوامل موثر در رفتار آن دو کاملا بی اطلاعیم پس حق قضاوت نداریم همینطور در مورد سایر قضایا
موفق باشی
یا علی

سلام
من با شما کاملا موافقم ...
ولی در باره آن پسر و دختر شاید دختر مقصر باشد من هم نمیدونم ولی منظورم این بود که خوب همه چیز با صحبت کردن خیلی راحت تر حل میشه تا دعوا و اون جور کارا

مریم دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام عیدتون مبارک و نماز و روزه تون قبول حق.
این پستتون مطالب جالبی داره و جای بحث زیادی داره که من فقط نظر خودمو می گم
من معتقدم دختری که اجازه می ده پسری اینقدر تحقیر کنش مقصر خودشه که برای خودش ارزش قائل نیست و علتش هم ممکنه سستی ایمان و اعتقادش و خانواده و جامعه مون باشه.
فکر می کنی چرا مردا اینقدر تنوع طلب شدند؟ علتش بر می گرد به وجود این دخترا تن به هر گونه خفت و خاری می دند.
و جالبه که این دوره زمونه شناخت و پیدا کردن یه دختر خوب یا پسر خوب خیلی سخته شده وامروزه اکثر ازدواجا سطحی شده چون طرفین بیشتر به ظاهر و وضعیت کنونی همدیگر اهمیت می دن تا باطن و بعد از یه مدتی از هم خسته میشن وطلاق.جالبه که امروز روز ازدواجی که طرفین همدیگر رو فقط به خود طرف بخوان و دوست داشته باشند کمه . الان چه دخترا و چه پسرا اکثرشون داشتن تعداد بیشتری دوست دختر یا دوست پسر رو مایه افتخار می دون واین جای تاسفه من با روابط دختر و پسر هیچ مشکلی ندارم اما متاسفانه فرهنگش درست برای ما جا نیفتاده و بقدری افراط و تفریط می کنیم که شاهد همین وقایعی میشم که شما در پستتون مطرح کردید.
بدرود

سلام
ممنون که نظرتونو گفتین و به شکل منطقی به مسئله نگاه کردین
بله همه چیز از افراط و تفریط هست و این که آدما برای شخصیت خودشون ارزشی نمیذارن و خیلی راحت دوست دارن به شوخی طرف مقابل اونا رو تحقیر کنه ولی اگر این کار ادامه پیدا کنه در روابط جدی هم به خودشون اجازه میدن همدیگرو تحقیر کنن و باعث تیرگی رابطه میشه که اصلا خوب نیست

فاطیما دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ب.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

کجایی تو؟چرا تو نیستی؟؟؟

رفتم اولین جشن تولد خواهر زادم الان یرگشتم

فاطیما سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:25 ق.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

آخی!تولدش مبارک!
بعدا باید تولد این یکی خواهرزادتم بیایا!!!!!!

خاله گولشو از دور میبوسه
اون که حتما میام

فاطیما سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

چرا نیستی؟ایندفعه کجایی؟حوصلم سر رفت.بدو بیا مدرسه ها فردا باز میشه دیگه نمیتونم زیاد نت بیام.فقط آخر هفته

من الان هستم بیا
منم از اول مهر بدم میاد

فاطیما سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:42 ب.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

علیرضااااااااااااا!یه آپ کردم خفن!بپر تا دیر نشده!!!!!!!


خوش گذشت؟

جات خالی بود
الن میام

پریسا جون سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:15 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

اولی.. سومی.. ۴می و ۱۰ خودم شدم...
یعنی میشه ۲۰ هم خودم باشم؟!!!
آره؟

آره میشه

پریسا جون سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

نه منم نمیتونم ناراحتی تو رو ببینم!!!
حالا رد کن بیاد!!!
۲۰ شدم؟!!!!

تو نمرت ۱۰۰ نه ۲۰

فاطیما چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.fatimagoon.blogfa.com

راستی علیرضا٬ این هم خونت کیه که تو کف اون عکس که من گذاشتم مونده؟؟؟
فکر کنم قبلا دربارش گفته بودی ولی من یادم رفت!(انقدر مشغله فکری دارم!!!!)

اول مهر مبارک
کامنت قبلیتو خصوصی کردم چون دوست ندارم کسی بفهمه درکم کن
هم خونه من هم همون پسر خالمه

ترنم (یادگاری از روزهای جوانی) پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:19 ق.ظ http://www.taranom-bahari.persianblog.ir/

یوهو
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام
چطوری دوست جون؟؟
جشن شکوفه ها مبارک
ای ول باهات حال کردم تو جز ء شکوفه ها نیستی
تو گلی

سلام
آخه بعضیا واقعا کلاس کار دانشجو رو پایین میارن
ولی من گفتم ۱۵ مهر به بعد باید بری سر کلاس
راستی تو خودت گلی بقیرم گل میبینی

زهرا شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ب.ظ http://shadnaz.blogfa.com

سلام
خوبی داداشی
شرمنده دیر میام
گرفتار گرفتارم
هر موقع بیام میام سر میزنم
مرسی عزیزم
بای

سلام زهرا
میدونم که خیلی گرفتاری
و همیشه به من لطف داری و هر وقت میای نت به من سر میزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد