عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

عشق من پرواز

من علیرضا عاشق پرواز و هواپیما هستم این وبلاگ هم برای نوشتن خاطرات والبته اطلاعاتی در باره هواپیما ها ساخته شده

سوالات ذهن من!؟(قسمت دوم)

تو قسمت قبلی نظرات مختلف بود یکی میگفت پسرا بدبخت تر از دخترا هستن یکی میگفت پسرا دورو هستن و......


خوب راستشو بخواید وقتی پست قبلی رو چاپ کردم این پست به صورت خام تو ذهنم بود و روی کاغذ نیومده بود برای همین با این حرفا الان یکمی گیج شدم
حرفامو با یه دیالوگ از فیلم نقاب شروع میکنم
"دخترا همیشه میگن حق ما ضایع شده ولی اونی که حقش ضایع شده پسرا هستن کدوم دختری میره فاضلاب تمیز کنه و....."
خوب بدم نمیگه چون ما انجمن زنان ایران داریم ولی انجمن مردان ایران نداریم(جالبه رئیس انجمن زنان ایران از آشنایانه)
میدونم شاید بعضی از دخترا از پسرا خاطره خوبی نداشته باشن ولی خودم با دوتا چشمای خودم دیدم که دخترا پسرا رو بازیچه خودشون قرار میدن و به این کار افتخار میکنن(یه جور تفریح شده)من کاری ندارم که اون پسر چه قصدی داره ولی چرا باید باهاش اونجوری بازی بشه چرا باید مزحکه چندتا دختر بشه(پس حالا بازم تو کامنت دونی اون پایین بنویسید تمام پسرا دورو هستن)

یا چیز دیگه ای که خیلی برام جالبه علتشو بدونم اینه که یه دختری با یه پسری یه رابطه خیلی معمولی در حد همکار یا همکلاسی دارن بعد دختره میاد جلوی بقیه دخترا تخیلاتشو میگه که آره این پسر برای من همچین کاری کرده و وقتی میخواستیم تو خیابون بریم کتشو درآورد و انداخت روی چاله آب تا کفشای من خیس نشه(تخیلاتشون به این تابلویی هم نیست ولی دیدم که میگم)

چرا باید شرایط ازدواج برای پسرا اینقدر بالا بره و سخت بشه مگه پدر مادرای ما خونه داشتن که عروسی کردن خوب اجاره نشینی هم بد نیست ولی تا یه پسر میره خواستگاری و برای این که خونه نداره (البته تحصیل کردس و کار خوبی داره و آیندش روشنه)جواب رد میشنوه میاد به دوستاش میگه دوستاش هم با خودشون میگن این که این شرایطو داره برای ما هم همینو میگن دیگه واصلا از ازدواج کردن منصرف میشن و میرسه به چرخ زدن تو خیابونا (لطفا منظورمو بگیرید)چون نمیتونه انرژی خودشو مهار کنه یعنی نمیشه
خوب اینا همه مشکله
شما یه روزنامه باز کنید یه حسابدار میخوان استخدام کنن همه جا نوشته 5 سال صابقه کار آخه یه پسرکه تازه فارغ التحصیل شده از کجاش 5 سال صابقه کار در بیاره!!
ولی دختر که بخوان مینویسن زیر 25سال سن ترجیها مجرد
به قول دوستم مگه یه پسر چقدر با یه دختر فرق داره که پسرا اینجوری باید دنبال کار بگردن
ولی همدانشگاهی خودم دختر بودامروز از این شرکت اومد بیرون فردا تو یه شرکت دیگه رفت سر کار من با نوع کارش کاری ندارم هر کاری پول تو جیبیش که در میادشما میفهمید یه پسر بعد از 20 سال عمر(نمیدونم بگم ننگین یا پر برکت)هنوز از باباش پول تو جیبی میگیره چه حسی داره پدرش چیزی نمیگه چون درکش میکنه ولی خودش از خجالت آب میشه میدونید چرا؟ چون میگی تو مگه نمیتونی بری سر کار که باید از بابات پول بگیری وقتی هم که فکر میکنی و میبینی کاری پیدا نکردی و داری تلاشتو میکنی من تو دلم به خودم میگم خوب کار پیدا نکردم ولی یه صدای دیگه بهم میگه آره با 20سال سن خیر سرت کارم که پیدا کردی  اونجوری زنگ میزنن.....

بدبختی که به اینجا تموم نمیشه
واما خونه مجردی شما  برید تو یه بنگاه بگید 4تا پسر ئانشجو هستیم یه خونه میخواستیم ببینید چه جوابی بهتون میدن
حالا با بد بختی خونه پیدا میکنی توش داری مثل بچه آدمی زاد درس میخونی مردم میگن : خونه مجردی 4تا پسر کنار هم آخ آخ آخ چه کارا که نمیکنن مادر بزرگا میگن نه نه طریاک نکشن زنای جوونتر میگن نکنه کراکی بشن و دائم الخمر  اینم از اینطرف که مردم چجوری نگات میکنن

ببینید من هم از دخترا نوشتم هم از پسرا پس جای گلایه نداره ولی راه حل میخوام نه این که شخصیتو...جنس مخالفتونو بکوبید اگر اشکال از افکار منه بگید دنیا اینجوری نیست و فقط تو دهات ما اینجوریه که من بیام شهر شما اگر همه جا اینجوریه بگید یه فکری بکنیم

دوستان لطفا برای این آقا کوچولو دعا کنید اون الان فقط به دعای دوستاش احتیاج داره

درضمن کسب مقام دوم در مسابقات ویندتک را به دوست عزیزم کاپتان نیما نجاتی تبریک میگم
نظرات 12 + ارسال نظر
ترنم (یادگاری از روزهای جوانی) یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:33 ق.ظ http://www.taranom-bahari.persianblog.ir/

یوهو
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبی مهربونم؟؟
ببین علیرضا خب عوضش به پسرا حقوقه بالاتری می دن باور کن
همه ی چیزایی که گفتی متاسفانه تو این مملکت جا افتاده

سلام ترنم
چه حقوقی؟با ماهی ۵۰۰تومن میشه زندگی چرخوند ؟
بله متاسفانه تمام اینا فرهنگ شده

زهرا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ب.ظ http://shadnaz.blogfa.com

سلام
خوبی
مطمئن باش واست دعا میکنم اگه دعام پذیرفته شه
بذار مطلبو بخونم باز نظر میدم

سلام
ممنون که برام دعا میکنی حتما دعات پذیرفته میشه چون میدونم تو از من خیلی پاکتری

زهرا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ب.ظ http://shadnaz.blogfa.com

تمام حرفات درسته درسته
مملکت ما مملکت بی صاحبیه
اون از ریس جمهور و..... چیزی نگم بهتره
الان من خودم یه دخترم
وقتی یکی میاد برام خواستگاری خونوادم خیلی الکی رد میکنن چرا؟چون خونه نداره
کار درست حسابی نداره
پیش باباش کار میکنه
مگه اخه یه پسر جووووون تو ۵-۸ سال چقد میتونه جم کنه که همه چی داشته بباشه
وقتی یکیم دوست داری قایمکی باهاش رابطه داری نه اونجووووری ها معمولی و قصد ازدواج داری میدونی طرفت تو رو میخواد واسه ایندش میدونی سر کاری نیس وقتی تصمیم میگیری به خونواده معرفیش کنی میبینی که با مخالفتای خونواده روبرو مییشی مگه من چی کار کردیم خلاف که نکردیم از هم خوشمون اومده
میگن تو غلط کردی با این پسره دوست شدی تو علط میکنی ازش هدیه میگیری ما از تو انتظار همچین کاریو نداریم وووووووو .........................................
حالا مگه چیکار کردیم الان که خیلی دختر پسرا رابطه اونجور یدارن نیگم منم اینو میخوام نه مخالفشم هستم اما میگم من کار بدی نکردم که بخوام خجالتشو بکشم
معذرت یهو درددل کردم معذرت
واست دعا میکنم واسه منم دعا من همه چی درست بشه
فدای تووووووو

اول آبجی خوبم اجازه بده جواب این کامنتتو تو وبلاگ خودت بدم
بعدشم برای چی معذرت خواهی اگر برای من درددل نکنی برای کی بکنی

پریسا جون یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:01 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

سلامممممم

علیک سلام

[ بدون نام ] یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

چی بگم! منم به صورت کلی همین نظر رو دارم

پس منو کاملا درک میکنی

مهسا دختر بیقرار دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:32 ق.ظ http://miyaneh6.blogfa.com

سلام علیرضا خوبی؟

چند روزه خیلی خسته ام و انقدر سرم شلوغ میشه که وقت نمیکنم حتی پست جدید بزارم
مطلب شما رو هم هنوز نخوندم ولی حتما میخونم و نظر میدم
اگر یکم طول کشید منو ببخش
راستی من هیچ سوالی از تو دریافت نکردم تا پاسخ بدم اخرین نظرت مال پست ادرس سایت صیغه بود ولی سوالی نکرده بودی شاید نظری که دادی ثبت نشده

موفق باشی دوست خوبم

سلام مهسا
من خوبم تو خوبی
این چه حرفیه شما ببخشید
احتمالا کامنتم نرسیده برات بازم مینویسم

منم برای شما دوست خوبم آرزوی موفقیت دارم

مهسا دختر بیقرار دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:22 ب.ظ http://miyaneh6.blogfa.com

سلام علیرضا

برای دریافت اطلاعات بیشتر برای ادامه تحصیل در دانشگاه های کشور هندوستان به این سایت مراجعه کن

http://study-india.ir/

البته تو گوگل سرچ کنی تحصیل در هندوستان یا پونا برات سایت های بیشتری میاره اما این سایت تقریبا کامل تره البته ادرس وبلاگ هایی هم در این زمینه داشتم که الان یادم رفته کجا گذاشتم پیدا کردم برات میفرستم
در ضمن ادرس وبلاگ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه پونا هم در وبلاگم هست در پست اخر عکس اون مارمولکه ادرس وبلاگ روی اون عکس نوشته شده اخه اون عکس رو از وبلاگ انجمن اسلامی برداشته بودم

تو اون وبلاگ عکس از طبیعت زیبای پونا جاهای دیدنیش و مطالبی درمورد دانشگاه و ... گذاشته شده

اگر دیدی و خوشت اومد خبر بده ادرس وبلاگ های مفید رو هم برات پیدا کنم بفرستم

ممنون مهسا که برام وقت گذاشتی و برام فرستاد
اگر بتونم رشته خودمو اونجا ادامه بدم خیلی خوب میشه
فعلا برم در بارش تحقیق کنم
بازم از لطفی که کردی ممنونم

نیما نجاتی دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام علیرضا جان
مطلب جالبی بود که تو بعضی مواردش با شما هم عقیده هستم شاید چند سال پیش منم نظرات تندتری نسبت به شما داشتن ولی بالا رفتن سن(حالا یکی ندونه فکر میکنه 50 سالمه:)) ) خیلی از مسائلو تو ذهن آدم حل و فصل میکنه.ممنونم که توی پستت به یاد منم بودی.دیگه بعضی وقتا اشتباه میشه که من مقام میارم.

سلام کاپتان
شاید گذشت زمان ایناررو برام بی اهمیت کنه نمیدونم؟!
در ضمن من از همون شب قبل از مسابقه اطمینان داشتم شما مقام میارین ولی حیف که نتونستم بیام و ببینموتون...

پریسا جون سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 ب.ظ http://parisalar.blogfa.com/

سلام علی جون. چطوری؟!!
جدیداً کتابی جواب نظرها رو میدی!!
من نمیخوام دعا بکنمتا اما نمیدونم چرا هر وقت موقش میشه تو یکی رو یادم میاد؟! (چشمک)
مگه میشه آدم تو این مواقع دوست خوبش رو فراموش کنه.
ایشا... همیشه شاد و موفق باشی.

سلام
خوبی؟
کتابی جواب میدم؟ شاید چون ترم شروع شده و دارم کتاب میخونم(چشمک)
ممنون که منو دعا میکنی
منم برات آرزوی شادی و موفقیت دارم

هدهد چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:45 ق.ظ http://www.retemadi.blogfa.com

بنام یکتا معبود هستی

گفتم بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره

سلام
مطلب را خوندم نظر م همونی بود که پست قبلی دادم شرایط ُ مکان و زمان و ... علاوه بر جنسیت در قضاوت و تعیین رفتار دخالت دارند جداسازی افراد صرفا براساس جنسیت در بررسی رفتار کار درستی نیست البته می بخشید این نظر منه!!
ممنون که به کلبه هدهدی ام آمدی و تجربه گرانبهاتو برام گذاشتی حتما به خاطر می سپرم و در تصمیم گیریم در آینده مد نظر قرار می دهم.
باز هم ممنون
می بخشید دیر اومدم قبلا پست را خونده بودم و فکر می کردم نظر دادم ولی امروز دیدم که نظر ندادم!!

سلام استاد
بله شما هم به نوعی درست میگین ولی این جدا کردن از نظر جنسیت یک شوخی بود ولی مطلب من هم دو قسمتی بود و به هم ربط داشت و مثالها جدا شده بود...
خواهش میکنم وظیفم بود که اون مقدار تجربه کمی که داشتم رو در اختیار شما قرار بدم
درضمن شما قبلا هم مطلب رو خونده بودین و نظر هم دادین ولی در پست ۵شنبه نظر داده بودین و من هم نتونستم اونو انتقال بدم به این پست

روزانه های یک دوشیزه چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:03 ق.ظ http://avirgin.blogfa.com

خوبه انصاف رو رعایت کردی....
خونه دانشجویی واسه 4 تا پسر باز بهتر از اینه که یه دختری که مستقل هست و روی پای خودشه دنبال خونه بگرده، هر بنگاهی بره هزار تا نقشه براش می کشند.

به شخصه راه حلی ندارم اما نظر دوستان رو دنبال می کنم

بله باید انصاف رو رعایت کرد
ولی اونم میدونم و این مشکل بزگیه که تو این مملکت داریم و باید براش فکری کرد
ممنون که بحث رو دنبال میکنید

روزانه های یک دوشیزه پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:30 ق.ظ http://avirgin.blogfa.com

خب نتیجه چی شد بالاخره ؟!

هیچی باید تو این مملکت به درد نخور بمونیم و بپوسیم یا خودمون یه کاری کنیم که برای بچه هامون این مشکلات نباشه ولی چی کار کنیمو نمیدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد